ایلیا و ویانا

چند روز پیش دیدم ایلیا رفته زانو بند مامانیش را برداشته و داره داخل پاش روی زانوش میکشه و بعد هم آمده میگه مامان یعنی مامان نگاه کن، دیدن این صحنه خیلی برام جالب بود که حتی دقت کرده که مامانیش چطوری زانو بند را میبنده و حالا که نیست اون از زانو بندش استفاده میکرد و یک روز هم دیدم جورابهای مامانیش را برداشته و میپوشه و بعد باهاشون قدم میزنه امان از این پسر