ایلیاایلیا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

ایلیا و ویانا

ایلیا و ابراز احساساتش به مامان ملیکا

چند شب پیش ما بهمراه دوقلوها به پارکی واقع در سرحافظ - کریم خان رفتیم ایلیا و ویانا بعد از سرسره بازی رفتن که تاب بازی کنند بابا وحید هم بلند شد که هر دوی آنها را هُل بدهد من روی یک صندلی در پشت بچه ها نشسته بودم یک صندلی هم روبروی تاب بچه ها خالی بود که من آمدم و آنجا نشستم یکدفعه نگاه ایلیا به من افتاد و گفت عزیز دلم اینجایی قربونت بشم کِی اینجا نشستی و همچنان ادامه میداد که همه پارک از مُدل حرف زدن ایلیا کلی خندیدند و کیف کردند. مامان ملیکا که از خوشحالی زیاد داشت غش می کرد ولی همش سعی داشتم جلوی زبون شیرینی کردنش را بگیرم چون ایلیا در خانه یا حتی موقعی که در مهد به دنبالش میروم هم همینط...
8 تير 1393

ایلیا و دوستش آریو

ایلیاو آریو همدیگر رو خیلی دوست دارند ولی مرتب دارن با هم کَل کَل می کنند  و در مورد ماشینهاشون با هم بحث می کنند چند رور بود آریو مهد نیومده بود از طرفی ایلیا هم 2 روز بود که تب داشت و نیومده بود صبح روزی که با هم اومدیم مهد کودک ،من با دوقلوهام رفتم بالا بعد از ما آریو رسید که در سالن غذا خوری ایلیا و آریو وقتی همدیگر را دیدند همدیگر را صدا کردند و دویدن به سمت همدیگه و با هم روبوسی کردند ما فهمیدیم که این 2 تا همدیگر رو خیلی دوست دارند و از دوری هم ناراحت بودند حتی دعواهای آنها هم از زیادی دوست داشتنشون است. ...
21 خرداد 1393

بهترین کادوی روز مادر پسر دایی دار شدن دوقلوها

امروز 31/01/93 مصادف با ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) روز مادر و روز زن نامگذاری شده است امروز رعنا جون و دایی بهمراه مامانی فرشته و مامان رعنا جون در 13 هفتگی برای سونوگرافی غربالگری و تعیین جنسیت به بیمارستان مهر پیش خانم دکتر الماسیان رفتند که نتیجه یک پسر کاکل بسر بود که شکر خدا از سلامتی کامل برخوردار است که سلامت بچه بهترین کادوی روز مادر برای همه بود این روز بر تمامی مامان های عزیز مبارک باد
31 فروردين 1393

عمه شدن مامان ملیکا

15 روز پیش ما از طریق خاله مونا متوجه شدیم رعنای ما یعنی خانم دایی دوقلوها باردار است وای نمیدونید چه حالی ما داشتیم خاله مونا که خودش از رعنا جان آزمایش گرفته بود بعد از مثبت شدن جواب ،همینطوری که اشک خوشحالی می ریخته به عمو مجتبی گفته تبریک میگم شوهر عمه شدی مجتبی جان هم همینطور ماتش برده بوده و داشته فکر میکرده یعنی چی شوهر عمه شدی خلاصه اول به رعنا جون نگفتند و یکبار دیگه به بهانه اینکه آزمایشت خراب شده دوباره خاله مونا از رعنا جان خون گرفته و باز هم جواب مثبت بوده و بعد به رعنا خبر مامان شدنش را میده این عمه مونا و بعد با هم از خوشحالی کلی گریه می کنند و به درخواست رعنا قرار شد به علی شب جلوی همه خبر بابا شدنش داده شود و ب...
28 اسفند 1392