ایلیاایلیا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

ایلیا و ویانا

خاطره نماز جماعت خواندن ایلیا در شرکت

1394/3/24 12:22
نویسنده : ملیکا
257 بازدید
اشتراک گذاری

یک روز مهد میخواست بچه ها رو اردو یک روزه ببره از آنجایی که ویانا پیش مامانی فرشته

بود و من هم زیاد راغب به رفتن بچه ها به اردو نبودم آنروز ایلیا رو هم با خودم به شرکت بردم.

ایلیا وقتی صدای اذان را در شرکت شنید گفت مامان اذان شده بریم نماز و از آنجایی که باباش

تو جلسه بود دوتایی با هم رفتیم وضو گرفتیم و سریع رفتیم که به نماز جماعت برسیم.

این گل پسر ما بدون اینکه احساس غریبی کنه رفت و با بقیه آقایون شروع به نماز خواندن کرد

بعد از نماز مدیر مهندسی شرکت ما متوجه وجود ایلیا در آنجا میشود و از ایلیا سوال می کنند

که شما کی هستی و ایلیا میگه من دهنوی هستم بعد از ایلیا میخواهد که با ایشون به اتاقش

برود ولی ایلیا میگه اگر اشکال نداره با مامانم میام و آقای مهندس هم میفرمایند باشه پس حتما

با مامانت بیا که بعدا ایلیا با ما به دفتر آقای مهندس میرود و با ایشون صحبت میکند.

این خاطره بسیار بسیار برای من ارزشمند است کارهای جالب پسر کوچولوی 4 ساله من

این هم  عکسهای آنروز بیاد ماندنی

پسندها (1)

نظرات (0)