پسر 23 ماهه

سلام پسر خوشگلم

از دیروز 5/10/90 شما 23 ماهه شده ای دقیقا یک ماه دیگه

شما یک پسر 24 ماهه یعنی 2 ساله میشوی گل من همه

میگن چه زود گذشت ولی برای من لحظه به لحظه میگذشت

لحظات همراه با سختی ولی شیرین و چه لذتی از این بالاتر

که بزرگ شدن شما و خواهرت را من لحظه به لحظه هر چقدر

هم سخت احساس کنم توی این لحظات بابا وحید و مامانی

هم شریک هستند مخصوصا مامانی که از صبح تا ساعت ٣

بعدازظهر را که من سرکار هستم زحمت نگهداری و رسیدگی

به شماها را تنهایی بدوش می کشد

دیگه با جملات بازی میکنی و فقط دوست داری مثل آدم بزرگها

با ما حرف بزنی و در صحبتهای بزرگترها شرکت کنی

دوست داری شبها تو آشغالها را به سرایدار بدی تا ببره

دوست داری وقتی خرید میکنیم تو پولش را بدی و بگی

آقا پول مرسی یاالله باشه بای بای

دوست داری بری گوشه جا کفشی بشینی و با چرخهای

کالسکه تان بازی کنی با وجود داشتن ماشین برقی از

وقتی کوچک بودی دوست داشتی با چرخهای کالسکه

به قول خودت ماشین سواری کنی

دوست داری موقع خوردن غذا که میشه خودت غذا را با

قاشقت دهن آجیت بذاری و بگی آجی بخور و خودت از غذا

خوردن در بری

دوست داری با گوشی تلفن خانه یا گوشی موبایل یا گوشی

اسباب بازیت تلفنی صحبت کنی و طوری صحبت میکنی که

انگار کسی پشت تلفن است میگی سلام حاج آقا ١٢٠ باشه

ولی با اینکه بزرگ شدی وقتی اسم می می میاد از شادی

مست میشی و همه چی یادت میره